سلامت نیوز: «آب» این مفهوم دو حرفی، یك زمانی در كنار زندگی قرار میگرفت و تركیب «مایه حیات» را تشكیل میداد. اما با بد شدن حال زمین و زیادهخواهیها و شاید عدم توان مدیریت انسان بر منابع موجود و البته محدود زمین، واژه «آب» در كنار «بحران» قرار گرفت و تبدیل به مسالهای شد كه این روزها اركان مختلف جوامع را درگیر خود كرده است.
به گزارش سلامت نیوز، اعتماد نوشت: سالها چالشهای مربوط به آب تنها در حوزههای مهندسی منابع مطرح میشد و مهندسان و كارشناسان این حوزه به فكر راهكاری برای حل چالشهای موجود در این حوزه بودند. اما جهان در مطالعات پیش رونده خود به این نتیجه رسیده است كه بحران آب بحران دولتها یا یك حوزه خاص نیست و از همین رو كارشناسان علوم انسانی نیز به مسائل مربوط به منابع آب ورود كردند. عصر روز دوشنبه نشست «آب و رویكردهای نو در گذر تاریخی ایران، یك دهه همكاری ملی آب» در محل خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در این نشست كه همزمان با آغاز به كار دولت دوازدهم برگزار شد، محمدامین قانعیراد عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران و رییس سابق انجمن جامعهشناسی ایران، هادی خانیكی مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و رییس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، حجت میانآبادی پژوهشگر سیاستگذاری منابع آب و دانشآموخته دانشگاه دلفت هلند، انوش نوریاسفندیاری پژوهشگر حوزه آب و عباسقلی جهانی عضو سابق شورای جهانی آب حضور داشتند. در این نشست هادی خانیكی با اشاره به نقش علوم انسانی در مسائل مربوط به آب گفت: «بسیاری از صاحبنظران بحران آب را در آستانه ورود به زیست اجتماعی كشور میدانند، بحران عمیق و همهجانبه به تعبیری در شمار ابر چالشهای پیش روست. در چنین چشماندازی گسترش بحران آب را میشود گسترش بحران زمین جابهجاییهای جمعیتی و رشد پرشتاب منازعات و ستیزهها و جنگهای محلی و منطقهای دانست. در اینجا نمیشود احزاب، نخبگان و سیاستمداران كنار بمانند. »
عباسقلی جهانی در ابتدای این نشست با اشاره به صحبتهای روحانی در مراسم تحلیف گفت: «آقای رییسجمهور از بحران آب به طور مشخص اسم بردند و انتظار جامعه و همه ما این است كه بدانیم برنامه ایشان برای مقابله و مواجهه با این بحران چیست و آیا نخبگان جامعه میتوانند در این فرآیند كمكی كنند یا نه؟» جهانی در ادامه صحبتهایش به مرور وضعیت تاریخی مدیریت آب پرداخت و گفت: «طرح مسائل كلان آب و بحران اصلی كه ما امروز با آن مواجهیم بدون توجه به فرآیند تاریخ تشكیل مدیریت آب، سخت میشود. اگر بخواهیم نگاهی داشته باشیم به فرآیند تاریخی مدیریت آب در كشور و بهخصوص غفلتها و مشكلاتی كه در این سالها وجود داشته را تا اندازهای مطرح كنیم، سه دوره مشخص برای تكوین دوران تاریخی تحولات مدیریت آب تعریف میشود: دوره اول، دوره فراوانی نسبی آب، دوره دوم، دوره مدیریت عرضه و دوره سوم، دوره مدیریت تقاضا. مدت زیادی است كه ما از دوران فراوانی نسبی آب عبور كردهایم. یك زمانی بود كه تقاضا بسیار كمتر از عرضه بود. مدیریت منابع آب زمانی كه جمعیت ایران ١٥ میلیون نفر و سرانه آب حدود ٨ هزار متر مكعب برای هر نفر در سال بود، بدون دخالت دولت در دست خود مدیران محلی بود و تمشیت امور به دست مردم اتفاق میافتاد.
برای این كار تكنولوژی و پول زیادی هم نیاز نبود و مردم با خودیاری و استفاده از فناوریهای اولیه نسبت به تامین نیازهای خودشان اقدام میكردند. این دوره، امروز به پایان رسیده است. دوره مدیریت عرضه وقتی مطرح شد كه قاعدتا تقاضای آب فزونی پیدا كرد و مشخص شد كه با سیستمها و روشهای قدیمی نمیشود پاسخگوی تقاضای آب بود. در همین دوره بود كه تحولی در مدیریت آب اتفاق افتاد و دولتها وارد ماجرا شدند. از آنجا كه انجام این كار نیازمند سرمایهگذاری، تكنولوژیهای پیچیده و بدیهی است، این كار دیگر نمیتوانست به شكل گذشته ادامه پیدا كند. در تمام دنیا اگر بررسی كنیم، میبینیم كه همین فرآیند طی شده و در دورهای از مدیریت آب كشورها، مدیریت عرضه آب به عنوان مهمترین مولفه در ایجاد تعامل و تامین تقاضا به عهده دولتها بوده. اما در این دوره چند غفلت بزرگ تاریخی وجود داشت كه شرایط امروز را برای ما ایجاد كرده است.
یك مورد اینكه با تغییر نظام مدیریت آب، دولت كاملا فعال مایشا شد و تمام ساختارهای قبلی كه متكی بر جوامع محلی بود به كنار گذاشته شد و دولتها فكر كردند كه با برنامهریزی تحكمی و متمركز و پول و تكنولوژی میتوانند جوابگوی این تقاضا باشند. به نوعی این غفلت موجب شد كه بدون توجه به شرایط و بههمخوردن توازن و اشتراك مردم شكل جدیدی از مدیریت آب در كشور به وجود بیاید كه خلاصه آن در پول و تكنولوژی و برنامهریزی متمركز و ساختار آن از بالا به پایین است. غفلت مهم دیگر این بود كه تشخیص داده نشد كه اگر مدیریت عرضه یك دوره خاصی را در فرآیند تاریخی مدیریت آب تشكیل میدهد در چه زمانی ما باید به سمت فراهم كردن بسترهای مناسب برای مدیریت تقاضای آب بپردازیم.»
عضو سابق شورای جهانی آب در ادامه سخنانش با اشاره به تكیه دولتها به پول و منابع مالی متكی بر بودجه كشور گفت: «مسوولیت دولت در این زمینه به مرور تبدیل شد به مدیریت هزینه و كارهای سازهای به شكل سرسامآور و بدون توجه به مرز و سهمی كه باید برای مدیریت تقاضا در نظر گرفته میشد. ما برای گذر از مدیریت عرضه به مدیریت تقاضا نمیتوانیم به یكباره تصمیم بگیریم كه دیگر به سطح مورد نظر برای مدیریت عرضه رسیدهایم و باید مدیریت تقاضا را آغاز كنیم. اگر در مدیریت عرضه پول و تكنولوژی حاكم بود، در مدیریت تقاضا مردم و مشاركت مردم و سرمایه اجتماعی است كه حرف اول و آخر را میزند و ما برای این دوره گذر از مدیریت عرضه به مدیریت تقاضا باید اقداماتی انجام میدادیم كه هم هزینهها كمتر میشد و هم آمادگی لازم برای این گذر تاریخی اتفاق میافتاد. اما واقعیت این است، ما سوار قطار شدهایم و قطار از ایستگاه عبور كرده و بازگشتن به ایستگاه قبلی یا خیلی سخت است یا با هزینههای بسیار زیاد امكانپذیر است.»
جهانی با اشاره به هزینههایی كه در حوزه مدیریت آب برای مدیریت عرضه صرف میشود، گفت: «اگر به بودجههای سنواتی بخش آب توجه كنید، میبینید كه ٩٧ درصد و شاید هم بیشتر در جنبههای مدیریت عرضه آب هزینه میشود. طبیعی است كه با این وضعیت ما زمان را از دست دادهایم و بازگشتن به این دوره نیازمند بازسازی حكمرانی ما و تجدید نظر كامل در شیوههای گذشته مدیریت آب و اتخاذ رویكردهای نو متكی بر مشاركت مردم و استفاده از سرمایههای اجتماعی است. برای تحقق این امر نمیتوانیم به شیوههای گذشته عمل كنیم اگر قرار است ما غفلتهای گذشته را جبران كنیم ناچار به طراحی یك نقشه راه مبتنی بر یك دوره گذار هستیم كه بنده نام آن را میگذارم «دوره ریاضت آبی» باید در این دوره كه حداقل ده ساله است، تلاش كنیم با تجهیز عزم سیاسی، جوامع مدنی، استفاده از سرمایههای اجتماعی، نخبگان، تكنسینها این دوره گذار را طی كنیم.»
حجت میانآبادی، پژوهشگر سیاستگذاری منابع آب نیز در ادامه این نشست با طرح یك سوال صحبتهای خود را آغاز كرد، میانآبادی با تاكید بر اینكه هنوز تعریف دقیق و روشنی از مفهوم آب ارایه نشده است، گفت: «برای اینكه بخواهیم رویكرد خود را نسبت به مسائل منابع آب در كشور اصلاح كنیم ابتداییترین قدم رسیدن به یك تعریف مشترك و واحد از آب است. بسیاری از تعاریفی كه از آب در دانشگاههای ما و طرحهای كلان سیاستگذاری و برنامهریزی در كشور ما صورت میگیرد، تعاریف ناقص یا غلطی است. «آب چیست؟» ما باید ابتدا این سادهترین و بنیادیترین سوال را پاسخ دهیم. اگر توانستیم این سوال را پاسخ دهیم میتوانیم مسائل و مشكلات منابع آب را هم واكاوی و تحلیل كنیم. آب چیست و سیستمهای آبی چیستند؟»
میان آبادی در ادامه صحبتها به دستهبندی زیر سیستمهای آبی پرداخت و گفت: «وقتی ما از مدیریت و برنامهریزی سیستمهای آب صحبت میكنیم، ابتدا باید آب و سیستم منابع آب را بشناسیم و بعد برای مدیریت و برنامهریزی آن صحبت كنیم. یك سیستم آبی متشكل از چهار زیرسیستم است، اول زیرسیستم طبیعی، همان چیزی كه به غلط به عنوان رویكرد مهندسی در جامعه مشهود است. دوم زیرسیستم اقتصادی و اجتماعی، سوم زیرسیستم سازمانی، اداری و حقوقی و چهارم زیرسیستم سیاسی و هیدروپولتیك. هر سیستم منابع آب كه مورد مطالعه و برنامهریزی قرار میگیرد باید این چهار مطالعه همزمان روی آن صورت بگیرد. در غیراینصورت منجر به رویكردی میشود كه ماحصل آن را در كشور به عینه میبینیم. اگر وضعیت آبی كشور را درچهار دهه اخیر بررسی كنیم به خوبی مشاهده میكنیم كه وضعیت منابع آب در كشور هر روز بدتر از دیروز بوده. چرا با وجود اینكه ما سالانه بیش از هزاران میلیارد تومان بودجه صرف مدیریت و برنامهریزی منابع آب در كشور میكنیم وضعیت هر روز بدتر میشود؟ شاید یكی از مهمترین مسائل نگاه بخشی و صرفا نگاه جزیی نگر به زیر سیستم طبیعی است. ما فراموش میكنیم كه آب متشكل از چهار زیر سیستم دیگر است. و فقط صرف مطالعه و تاكید بر یك زیر سیستم مهندسی، ادعای مدیریت و برنامهریزی منابع آب را میكنیم.»
میانآبادی با اشاره به زیر سیستم چهارم كه در حوزه تخصصی اوست نیز گفت: «هیدرو پولتیك علم بررسی اثرات و مناسبات سیاسی در جوامع، ملتها و دولتها بر منابع آب و اثرات منابع آبی بر مناسبات در سه سطح جوامع، دولتها و ملتها در سه مقیاس محلی، ملی و بینالمللی است. نمونه بارز آن اختلافاتی است كه ما با افغانستان در مورد آب داریم. آب بین ما و افغانستان باعث اختلافات سیاسی شده است. از طرفی به اقدامات تركیه كه نگاه میكنیم، میبینیم اقدامات و بلندپروازیهای سیاسی تركیه است كه در مسائل آب و محیط زیست ایران و منطقه اثر میگذارد. تعریف هیدروپولتیك هم ابعاد داخلی دارد و هم ابعاد بینالمللی. مثال بارز در این زمینه هم ابعاد سیاسی و هیدروپولتیكی طرحهای انتقال آب است.»
در ادامه هادی خانیكی، استاد علوم ارتباطات سخنانش را با تبریك روز خبرنگار آغاز كرد و در خصوص چرایی برگزاری این نشست گفت: «تجربهای كه سه نهاد علمی و مدنی، انجمن جامعهشناسی ایران، انجمن اجرایی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و اندیشكده آب، از چهار سال پیش ما را به هم نزدیك كرد تا این موضوع را بررسی كنیم كه مساله آب كجاست، چه كسی مقصر است و از چه طریقی میشود بهتر به این مقوله پرداخت. برای تشكیل این جلسه فكر كردیم كه دولت دوازدهم در آستانه تشكیل و بهتر این است كه ما هم آنچه را در این مدت از بررسیهایمان دریافتهایم، به دوستانمان در دولت منتقل كنیم. اگر چه زمانی هست كه دانشگاهها تعطیل است و جوامع علمی بیشترین میدان سخن گفتنشان دانشگاههاست، این زمان را انتخاب كردیم.»
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه در خصوص اجتماعی كردن مساله آب گفت: «راهحلی كه من برای پرداختن به مساله آب میدانم درگیر كردن جامعه و تبدیل این مساله به یك مساله اجتماعی و جلب مشاركت عموم شهروندان و نخبگان است. موضوع آب را نباید فقط مساله دولت یا مهندسان یا دستاندركاران علوم اجتماعی بدانیم. به نظر من بهتر است خیلی به سیاستهای كلان و راهبردهای كلان فكر نكنیم و بیشتر به سیاستها و راهبردهای مساله محور فكر كنیم. سیاست كلانی كه ما امروز از آن صحبت میكنیم سیاست مبتنی بر پایه آب است نه خانهای بر آب، مثل سیاستی كه برای زندگی مطرح میكنیم.»
خانیكی در ادامه با تاكید بر شعارها و هشدارهایی كه با هدف ترساندن عموم مردم طراحی میشود و تاثیر این شعارها نیز گفت: «در كانون قرار گرفتن به معنای ترساندن و ایجاد وحشت و خطر در مورد آب نیست. گاه ما گمان میكنیم كه اگر جامعه را بترسانیم از اینكه چند سال دیگر در معرض نابودی هستند و در معرض خطر هستند، منجر به مشاركت میشود. تجربههای اجتماعی و ارتباطی میگویند گاهی این روند منجر به عدم مشاركت هم میشود. حاصل نشستهایی كه تا به حال برگزار شده است، برای ما به عنوان نهادهای مدنی و علمی كه چیزی جز اندیشه و عشق ندارند، این بود كه دانشجویان علاقهمندی در مقطع كارشناسی ارشد و دكترا آمدند و به صورت میانرشتهای رسالهها و پایاننامههایی را تهیه كردند كه در این زمینه تحقیق و بررسی انجام دادند. دو تن از دانشجویانی كه در این زمینه در دوره دكترا رسالهای را در مورد آب انتخاب كرده بودند، یك مورد در كرمان مواردی را مطالعه كرده بود به این نتیجه رسیده بود كه اتفاقا طرح شعارها و مباحث نگرانكننده منجر به عدم مشاركت شده است. از سویی گناه بیتوجهی به آب را بر دوش یك گروه خاص انداختن، چه در دولت و چه در جامعه، چه به شهر و چه به روستا، چه به متخصصان و چه به عامه، سیاست درستی برای جلب مشاركت نیست.»
استاد ارتباطات دانشگاه علامه در خصوص ایراداتی كه برنامهریزیهای دولتی در مورد منابع آب دارند و چرایی ناتوانی مهندسی در حل مسائل آب هم گفت: «اگر به دنبال رویكردهای نو هستیم، رویكردمان باید مبتنی بر توزیع مسوولیت باشد كه بار سنگین این موضوع برعهده دولت است تا جامعه و نهادهای مدنی و رسانهها. راهبرد جدید به لحاظ نظری باید گفتوگومحور و مبتنی بر آگاهی رسانی درست و حساس كردن جامعه باشد به گونهای كه مردم سهم و نقش خود را پیدا كنند. اگر گفته میشود كه رویكردهای دولتی و تفكر مهندسی قادر به حل مساله آب نیست، نادیده گرفتن نقش دولت یا مهندسان نیست، برنامهریزی دولتی مهمترین نقیصهای كه دارد این است كه یك برنامهریزی عمودی و از بالا به پایین است و تمركزگرایانه است و نقش دیگران را نادیده میگیرد. شاید اگر ما بخواهیم از دولت در مفهوم كلی آن نقد كنیم، مهمترین نكتهای كه مطرح است این است كه كمتر حرفهای دانشگاه و نهادهای علمی و تخصصی را جدی نگرفتهاند، شاید فكر كردهاند به جای آن برنامههای جذاب و پر هیمنه مثل آوردن آب از دریای عمان و خلیج فارس و انتقال آب به روشهای ضربتی و شتابزده و موارد دیگر كه همه به راهحلهای نقطه به نقطه و راهحلهای كوتاهمدت منتهی میشود.
كمتر به قاعده گفتوگو و جلب مشاركت توجه كردهاند. دغدغه كاهش آب و خطر آب مثل بسیاری دغدغههای دیگر نشان میدهد كه ما در یك جامعه در مخاطره هستیم، چنین جامعهای میتواند راهی پیدا كند برای رهایی خود با جلب مشاركت دیگران، میتواند هم به سمت نابودی برود و خطرهای بیشتری را تجربه كند. اگر مساله خطر آب را همه با هم ببینیم، دولت خود را بالاتر از جامعه نبیند، به راهحلهای فوری و نمایشی از بالا به پایین كه بسیاری از آنها قابلیت اجرا ندارند توجه نكند، به حرفهای نهادهای مدنی و نخبگان و شبكههای اجتماعی و كمپینها زده میشود، توجه كند، میشود خطر را به یك فرصت تبدیل كرد. در ادبیات سیاسی یك جمله تجربه شدهای هست كه میگوید: «ضربهای كه ما را نابود نكند، باعث رشدمان میشود.» این مساله هم این قابلیت را دارد به شرط اینكه به گفتوگو و مشاركت توجه شود و نهادهای مدنی و شبكههای اجتماعی دیده شوند و یك عزم ملی با مشاركت همگان شكل بگیرد.»
محمدامین قانعیراد، عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران صحبت خود را با یك جمله نوستالژیك آغاز كرد و گفت: «ما بچه كه بودیم نخستین چیزی كه در مدرسه یاد گرفتیم «بابا آب داد» بود. آن روزها فكر میكردیم كه هم بابا را فهمیدهایم و هم آب را. اما با مشكلاتی كه داریم متوجه میشویم كه هیچ كدام را درست متوجه نشدهایم. آقای میانآبادی گفتند كه در ابتدا باید ببینیم كه تعریفمان از آب چیست؟ و این نشان میدهد كه سادهترین و بدیهیترین مساله را كه حیات و زندگی ما به آن وابسته است، ناشناخته است. اما باید دید چرا مساله آب در كشور ما درست تعریف نمیشود.»
قانعیراد در ادامه اشارهای به شروع به كار دولت دوازدهم كرد و گفت: «ما در این جلسه میخواهیم از عملكرد دولت پیشین بگوییم و درمورد انتظاراتمان از دولت جدید صحبت كنیم. جا دارد گله كنیم از دولت یازدهم كه آن طور كه انتظار میرفت به جامعه مدنی و انجمنهای علمی در این عرصه توجه نكرد و ظرفیتهای این نهادها را نادیده گرفت. این ظرفیتها میتوانست برانگیخته و بسیج شود و به میزان بیشتری هم عرضه شود. نگرانی كه در شروع به كار دولت دوازدهم وجود دارد این است كه همچنان در به همان پاشنه بچرخد و وضعیت قبلی تداوم پیدا كند و جامعه مدنی و انجمنهای علمی به عنوان نهادهای كمتوقع و صاحب ایده و اندیشه در این عرصه نادیده گرفته شوند. انتظار نخبگان این حوزه این است كه در جلسات كارشناسی دعوت شوند، ایدههایشان جدی گرفته شود و تعامل بین آنها و نهاد تصمیمگیری وجود داشته باشد. ما سالهاست با وضعیتی مواجهیم كه در آن منابع مادی بر منابع حیاتی اولویت دارد. اولویت به اقتصاد داده میشود تا جامعه و محیط زیست.»
رییس اسبق انجمن جامعهشناسی در ادامه سخنان خود با اشاره به پتروشیمیایی شدن اقتصاد و تبعات آن در خصوص نگاه غالب در میان تصمیمگیران گفت: «نشانه پتروشیمیایی كردن اقتصاد كشور در حادثه چهارم مرداد در «آب پخش» شهرستان دشتستان استان بوشهر شاهد بودیم كه وزیر محترم رفتند برای افتتاح یك مجتمع پتروشیمی در حالی كه كه این مجتمع فاقد مجوز محیطزیست و مجوزهای دیگر بود. این سوال مطرح است كه چگونه وزیر یك كشور به خود اجازه میدهد بدون دریافت مجوز محیطزیست طرح پتروشیمی را كه عوارض متعددی در زمینههای آب، هوا و خاك دارد، اجرا كند؟! آیا اینجا باید مردم عادی بیایند و از وزیر مجوز بطلبند؟ مردم باید به وزیر یاد بدهند كه برای اقدامات در حوزه صنعتی باید مجوزی داشته باشید كه مشخص كند منابع آب صنعت پتروشیمی از كجا تامین میشود و پسابها كجا تصفیه میشود و به كجا رانده میشود. ضمن اینكه اخبار وحشتناكی میشنویم در مورد اینكه هیچ كدام از صنایع پتروشیمی عسلویه دارای تاسیسات تصفیه پساب مستقل نیستند. فقط یك مجتمع، تاسیسات تصفیه مستقل دارد و همین باعث شده پسابها در محیطزیست تخلیه شوند. درست است كه بخش كشاورزی مصرف آب بالایی دارد و مصرف آب بخش صنعتی سه یا چهار درصد است، اما قدرتی كه بخش صنعت در ویران كردن منابع آبی دارد، بخش كشاورزی ندارد. صنایع پتروشیمی شدیدا دارای خاصیت آلودهكنندگی هستند و منابع آبی را آلوده میكنند. در واقع ما شاهد حركت از اقتصاد كشاورزی به اقتصاد پتروشیمیایی خواهیم بود.»
قانعیراد به نقش سرمایه اجتماعی در حل بحران مربوط به منابع آب پرداخت و به نیازی كه در زمینه ارتباط و تعامل بخشهای مختلف مرتبط با سرمایههای اجتماعی وجود دارد اشاره كرد و گفت: «با سیاسی شدن مساله آب و با پیوند مساله آب با الگوی توسعه، یك چارچوب پیچیده ایجاد شده و پای گروههای مختلف اجتماعی هم به موضوع باز شده. از شهروندان ساده، تا تولیدكنندگان و تجار و مسوولان دولت و جامعه مدنی و انجمنهای علمی و همه به طور جدی پیگیر هستند. اما این راهحل سادهای نیست، ما قبلا میگفتیم به یك سرمایه اجتماعی نیاز داریم، برای حل مساله، اما امروز میبینیم كه به سرمایه اجتماعی چندگانه نیاز داریم كه دولت را به جامعه مدنی و بازار و كشاورز را به اقتصاد مدرن پیوند بزند، متاسفانه ما فاقد این پیوندها هستیم. دولت باید در جهت ایجاد این پیوندها پیش برود و دقت كند كه جامعه مدنی ایران در شرایط كنونی از درجهای از آگاهی اجتماعی برخوردار است كه كارهای دولت را مانیتور كند.»
انوش نوریاسفندیاری، عضو شورای راهبردی اندیشكده تدبیر آب ایران با تكمیل سخنان قانعیراد در خصوص سرمایههای اجتماعی گفت: «در مورد سرمایه اجتماعی چندگانه باید این سرمایه بتواند سه ركن حكمرانی كه جامعه مدنی، بخش خصوصی و بخش دولتی است را به هم مرتبط و رابطه متقابلی بین آنها برقرار كند كه فرآیند از بالا به پایین تغییر پیدا كند.» اسفندیاری در پایان صحبتهای اعضای پنل به جمعبندی موضوعات مطرحشده پرداخت و در خصوص غفلتهای صورت گرفته در مورد منابع آب گفت: «در خصوص اینكه چه جنبههایی از مسائل آب مورد غفلت قرار گرفته است؟ دوستان اشاره كردند به این غفلتها اما اگر ما بخواهیم این غفلتهایی كه تا به حال صورت گرفته را جبران كنیم، باید نظام تصمیمگیری را به نحوی تغییر دهیم كه بتوانیم این غفلتها را جبران كنیم. در صورتی كه دولت بعدی بخواهد ادامه سیاستهای گذشته را در پیش بگیرد، چهار مكانیزم محدودكننده خواهد داشت، اول گران تمام شدن تامین آب اضافی، كشور به لحاظ شرایط عرضهای كه پیش آمده برای تامین هر مترمكعب آب اضافی باید منابع مالی، اقتصادی و زیست محیطی را صرف كند. هر مترمكعب آب برای سدهای نسل اول ٥٠ ریال هزینه داشت و امروز این مبلغ ٥٠٠٠ ریال است، یعنی ١٠٠ برابر بیشتر، این رقم در سال ٧٥، ١٧ برابر بود. این یك محدودیت بسیار بزرگ است. دومین مورد رشد مهار نشده تقاضا برای آب است، در تمام نقاط ایران تقاضای بسیار زیادی وجود دارد برای دریافت آب. موضوع بعدی فشار فقر و نابرابری است كه مقاومت میكند و محیط زیست را مورد تعرض قرار میدهد و هیچ منطقی را هم نمیپذیرد، به دلیل اینكه با حداقل نیازها و معیشت سر و كار دارد و مورد آخر هم لجاجت و ادامه سیاستهای گذشته است. ما با چنین شرایطی مواجهیم و هرچه پیشتر میرویم میدان عمل برای ما محدودتر میشود و این هم فرصتی را فراهم میكند برای پذیرش راهحل جایگزین نسبت به راهحلهایی كه تا به حال مورد توجه دولت بوده است.»
نظر شما